با همین آدرس به بلاگ اسکای هجرت کردم.

نیکادل

آیه ی 62/سوره ی مریم

1_دنیا باید یک چنین جایی می بود که نیست.که در آن لغو هست و سلام نیست. باید توی خانه های خودمان بهشت بسازیم...چه جور جایی؟ لایسمعون فیها لغوا الا سلاما... وصف بهشت..

2_دچار افسردگی پس از مصاحبه ی پیش از امتحان شدم.بدن درد شدید. پر خوری بدون گرسنگی. تنفر شدید از خودم قیافه/پوست/دست آلرژیکم/اسمش رو نبر _یا همون اضافه وزن _ /بی خوابی شبانه و خیلی بی خودی یاد حرف مثلا دوسال قبل بعضی ها افتادن

 

1_ از کار بیرون متنفرم. صحبت کردن با مردها به طور کل /دیدن زنهای خسته ای که بی خوابی پدر پوستشون رو درآورده / مانتوهای اداری بدریخت قهوه ای و خاکستری/ کرم پودرهای ماسیده/ناهارهای بدمزه/تنگ نظریهای مخصوص محیط های علمی /جون کندن بیش از حد برای حقوق آخر ماه یا بالعکس! 

و یک میلیون دلیل غیر ازین.

2_امتحانات نزدیکه و طبق برنامه پیش نمیرم.

3_ خونه؟ منفجر

4_ روح الله؟اسب سواری هم به برنامه های ورزشیش اضافه شده

 

حال و احوال

جای  من و روح الله کاملا عوض شده! یک زمانی روح الله هر هفته تهران رفتن داشت و نصفه شب فرودگاه و خستگی و کوفتکی پروازی ! و حالا من. یک زمانی من یوگا میرفتم و به پوستم می رسیدم و ماساژ میگرفتم و مواظب خورد و خوراکم بودم _ چه حیف! گیاهخوار بودم اصلا _ و حالا روح الله .

به همین زودی روح الله عاشق یوگا شده و مرتب داره به تعداد لباس های سفید و سانس کلاس ها و فعالیتهای مربوط به یوگاش اضافه میشه حسود هم خودتونید! در عوض من بعد از قرنی رفتم آرایشگاه و موهام رو کوتاه کردم.مدل خوشکلی بود فقط نمی دونم چرا چتریم مثل راهبان قرون وسطی شده ! به محض اینکه از آرایشگاه برگشتم درحالیکه عزای موهام رو گرفته بودم دعوت شدم به یک مولودی درست و حسابی 13 رجبی خانمانه! 

اگر شما فهمیدید چرا به ما که رسید وا رسید به من هم بگید.

آمین!

شب آرزوهاست.امسال مناسک خاصی ندارم جز ختم سوره ی واقعه که به نیت سلامتی عزیزانم برداشتم. به خود چند سال قبلم نگاه میکنم..لیست های طولانی آرزوهای کوچک و بزرک...تلاش و تقلا های عجیب و غریب.

این منم که دست برداشتم از لیست های طولانی فکرهای فانتزی..این منم که در لحظه زندگی میکنم و از خدا چیزی جز سلامتی عزیزانم نمی خوام..آرزوی چند برابر شدن خونه و سفر دور دنیا ندارم. حتی آرزوی حج رفتن هم ندارم _ زمانی پر از اشتیاق بودم برای این سفر _یاد گرفتم که باید متعادل زندگی کنم. 

پی:کار خیر رو پنهان نکنیم از هم..این رسم صدقه ی پنهانی و نماز شب پنهانی و روزه ی نگفتنی برای شرایط الان ما نیست.باید همدیگه رو تشویق کنیم به کار خوب. باید بانی خیر باشیم..

پی:حالا ما گفتیم لیست بلند بالا نداریم اما دعا کردن خوب چیزی هست.دعا کردن یک جورهایی تمرکز برای مشخص کردن خط زندگیه... خدایا یک خط روبه بالا پر از سلامتی و خیر و شادی برای همه رسم کن!